بیماری ب نام عشق

پارت ۲🍷
رد پوست تخمه هارو گرفتم دیدم جونگ کوک نشسته رو صندلی و داره تخمه میخوره و میریزه رو زمین
ا.ت: یااااا
جونگ کوک:مرگ ترسیدم
ا.ت:میخام اینجارو تمیز کنم پاشو برو
جونگ کوک: برم؟...داری بهم دستور میدی؟
ا.ت: میدونی خیلی رو مخی؟
جونگ کوک: یکی از قشنگیام همینه
ا.ت: پاشو برو
جونگ کوک: تا محتمانه نگی نمیرم
عصبی شدم و شروع کردم ب تمیز کردن ولی پشت سرم همش جونگ کوک پوست تخمه میریخت
ا.ت: خیل خب..لطفا پاشو برو
از جاش بلند شد
جونگ کوک: این شد...خوب تمیز کن افرین
بعد از سالن خارج شد
ا.ت: الهی بری بمیری...تیکه تیکه شی...بری زیر تریلی به حق علی
یه دفعه جونگ کوک برگشت
جونگ کوک: شنیدم...فردا ب مربی میگم دهنتو سرویس کنه
ا.ت: نه نه وایستا وایستا جئونننن
سریع رفت...دهنت سرویس کثافتتتتت..شروع کردم ب تمیز کردم...یک ساعتی کار کردم و کیفمو برداشتم و رفتم سمت خونه..یکم غذا خوردم و با گوشیم ور رفتم..دیدم نم نم داره بارون میاد..دلم خاست توی این هوا برم قدم بزنم...رفتم لباسمو عوض کردم...یه بولیز دکمه ای سفید پوشیدم و یه شلوار ابی لی..زیرش چیزی تنم نبود..از خونه اومدم بیرون و هدفونمو گذاشتم تو گوشم..و توی خیابونا قدم میزدم..باد سردی اومد..لباسام کم بود ترسیدم مریض بشم برا همین تصمیم گرفتم برگردم...بارون شدید تر شد...بدنم از سرمای زیاد سست شده بود ک یه دفعه یه ماشینی از کنارم رد شد و اب روی زمین ریخت روم...سرماش کل بدنمو گرفت..سرم گیج میرفت ک پام ب یه چیزی گیر کرد و افتادم زمین و سرم خورد ب جدول کنار خیابون...چشمام بسته شد ولی اخرین چیزی ک دیدم یه پیرزنی بود ک بالا سرم داشت سعی میکرد بیدار نگهم داره
اجوما: دختر..دخترم بلند شو..حالت خوبه؟
چشمام سیاهی رفت
دیدگاه ها (۵۵)

بیماری ب نام عشق

بیماری ب نام عشق

بیماری ب نام عشق

شیشه عمر ارباب

هرزه ی حکومتی پارت ۱ویو ا/ت با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم با...

پارت 12خون تو رگام جم شد....ویو جونگکوک یه نفس عمیق کشیدم بع...

پارت 13 دیدم.... چند تا دختر روبه روم وایستادن یه دونه از او...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط